کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۶۹: جنت از رضوان، که من زان روضه خرم نیستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جنت از رضوان، که من زان روضه خرم نیستم سیر چشمم در پی میراث آدم نیستم خوردنم غیر از ندامت نیست بر خوان عمل چند گیرم در دهان انگشت، خاتم نیستم هرگز از فوت مرادی ناله از من سر نزد مرده را از بیغمی در فکر ماتم نیستم همچو غم در خلوت هر دل مرا ره داده اند این سبکروحی از آندارم که بیغم نیستم همچو ماه عید کارم غم ز خاطر بردنست تازه ساز داغ مردم چون محرم نیستم طالع پیراهن فانوس دارد نسبتم در حریم وصل با این قرب محرم نیستم خانه زاد آستان پستیم همچون غبار گر شوم آرایش مسند مقدم نیستم بسکه رنجیدست طبعم از نفاق صلح کل نیشتر تا می توان بود مرهم نیستم لاف اهلیت که باور می کند از من کلیم اهل چون باشم، مگر از اهل عالم نیستم کلیم کاشانی