کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۵۷: بار ناموسی نداریم از پی دل می رویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بار ناموسی نداریم از پی دل می رویم از تهی پائی چه بی اندیشه در گل می رویم هرگز از سرگشتگی راهی بسر ناورده ایم مضطرب هر سو چو مرغ نیم بسمل می رویم طالع وارون ما از بس به سستی مایلست پا اگر بر سنگ بگذاریم در گل می رویم چون خس و خاشاک سیلاب ایمنیم از گمرهی پا بدوش راهبر دائم بمنزل می رویم یاد ما میکن گهی پربار خاطر نیستیم با همه دیر آمدنها زود از دل می رویم نیست خاشاک وجود ما جدا از سیل غم ما خس و خاریم، اما کم بساحل می رویم فیض کوی میفروش این بس کز آسیب خمار بر درش دیوانه می آئیم و عاقل می رویم جوشن تدبیر از تن کنده و آسوده ایم راه اگر دارد خطر ما نیز غافل می رویم رنگ خون ما نخواهد رفت از دستش کلیم این حنا تا هست کی از یاد قاتل می رویم کلیم کاشانی