سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۵۳۸: گفتم آهن دلی کنم چندی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتم آهن دلی کنم چندی ندهم دل به هیچ دلبندی وان که را دیده در دهان تو رفت هرگزش گوش نشنود پندی خاصه ما را که در ازل بوده ست با تو آمیزشی و پیوندی به دلت کز دلت به در نکنم سختتر زین مخواه سوگندی یک دم آخر حجاب یک سو نه تا برآساید آرزومندی همچنان پیر نیست مادر دهر که بیاورد چون تو فرزندی ریش فرهاد بهترک می بود گر نه شیرین نمک پراکندی کاشکی خاک بودمی در راه تا مگر سایه بر من افکندی چه کند بنده ای که از دل و جان نکند خدمت خداوندی سعدیا دور نیک نامی رفت نوبت عاشقیست یک چندی سعدی شیرازی