کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۴۶: بسکه می پیچد صدای ناله دل در برم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسکه می پیچد صدای ناله دل در برم استخوان سینه موسیقار شد در پیکرم طالع بدبین، کز آب و آتشم بیقدرتر گرچه آتش می توان گشتن زآب گوهرم حکم سودا بر سرم جاری تر است از سیل اشک گر بفرقم خاک بیزد ور زند گل بر سرم خاک اصل طینتم گوئی ز گرد لشکر است از رفیقان جمله در راه طلب واپس ترم بسته ام چشم امید از مهربانیهای خلق دل نهاد زخم بی مرهم بسان مجمرم فطرت پستم ندارد بال پرواز بلند منکه مور ناتوان باشم چه باشد شهپرم خاطر آزرده ای دارم که در سیر بهشت از گریبان چون جرس بیرون نمی آید سرم برگ من بی برگی است و بار بار خاطرست باد یارب روزی برق بلا برگ و برم می کنم گاهی اگر سامان بزم می کلیم سنگ پر بیرون کند از اشتیاق ساغرم کلیم کاشانی