کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۴۴: از ثبات عشق دایم پا بدامن داشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از ثبات عشق دایم پا بدامن داشتم گر چو داغ لاله در آتش نشیمن داشتم بر زلال خضر اکنون صد تغافل می زنم منکه چشم از تشنگی بر آب آهن داشتم هیچگه ذوق طلب از جستجو بازم نداشت خوشه چین بودم من آنروزیکه خرمن داشتم روشنی از بزم من دریوزه می کرد آفتاب در چراغ عیش تا از باده روغن داشتم شعله برمی خاست از بیطاقتی و می نشست من نجنبیدم ز جا تا جا بگلخن داشتم کی بهر نامحرمی چاک جگر خواهم نمود منکه زخمش را نهان از چشم سوزن داشتم همچو ماهی غیرداغم پوششی دیگر نبود تا کفن آمد همین یک جامه بر تن داشتم داغ را جز بر کنار زخم ننهادم کلیم دیده را بر رخنه دیوار گلشن داشتم کلیم کاشانی