کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۳۹: دوش در خواب چو آن طره پیچان دیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش در خواب چو آن طره پیچان دیدم صبح در بستر خود سنبل و ریحان دیدم از هواداری آنزلف چنانم که اگر برد خواب اجلم خواب پریشان دیدم ایخوش آندم که زحیرت نزنم دیده بهم تا زدم چشم بهم آفت طوفان دیدم آنچه از لشکر تاتار ندیدست کسی من زیک تار از آن زلف پریشان دیدم گرد راه طلبم سرمه بینائی شد چمنی در دل هر خار مغیلان دیدم از سر صدق چو دستار بگردش گشتم گر سری خالی از اندیشه سامان دیدم هر که ز ابنای جهان است بمن حق دارد زانکه از چین جبین همه سوهان دیدم دارد ار منفتعی صحبت این چرخ چرا خضر را معتقد سیر بیابان دیدم راست گویند بود توبه پشیمان بودن هر کرا دیدم، از توبه پشیمان دیدم دهر بر عکس توقع چو کند کار کلیم هر چه دشوار شمردم بخود آسان دیدم کلیم کاشانی