کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۳۶: بیجوهریم و دست ز شمشیر می بریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیجوهریم و دست ز شمشیر می بریم موریم و پنجه هنر از شیر می بریم داریم تحفه تو دل پاره پاره ای سودا ببین، که لاله بکشمیر می بریم تا عاقلان بمأمن تدبیر می رسند ما رخت خود بخانه زنجیر می بریم خواهیم خو گرفت بروز سیاه خویش ما تیرگی ز بخت بتدبیر می بریم بار مجردان طریقت سبک خوشست از ناله ها گرانی تأثیر می بریم با آنکه احتیاج ندارند می خرند چندانکه ما خجالت تقصیر می بریم در انتخاب وادی آوارگیست بخت زان دردسر ز خاک درت دیر می بریم پنهان نمی کنیم زدشمن متاع خویش مشت پری که هست بر تیر می بریم ما را کلیم گرمی تب آب و آتشست کی تشنگی ز دل بطباشیر می بریم کلیم کاشانی