کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۲۷: با فکر او چو سر بگریبان فرو کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با فکر او چو سر بگریبان فرو کنم تشریح زلف خم بخمش موبمو کنم دهقان بهر زمین که نشاند نهال تاک منهم بخاک، تخم کدوئی فرو کنم از تیغ ابروی تو زبس زخم خورده ام جرأت نمی کنم که بمحراب رو کنم هرگز مراد من بحصول آشنا نبود در زیر تیغ عمر ابد آرزو کنم از عقل های کهنه و نو خرمنی شود گر آستان میکده را رفت و رو کنم گردد بزیر خاک سکندر زشرم آب دل را اگر بآینه اش روبرو کنم دشنام و بوسه هر چه عوض می دهی بده حاشا که با تو بر سر دل گفتگو کنم بر صید دیگری نظری کی فتد، که من در سر نگنجدم که گل چیده بو کنم خواهی نشان تیر شوم یا غلاف تیغ با هر ستم که مصلحت تست خو کنم با تیغ جور ناوک لطفی کلیم هست تا چاکهای سینه به پیکان رفو کنم کلیم کاشانی