کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۱۹: ز سعی بخت مرادی روا نمی خواهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز سعی بخت مرادی روا نمی خواهم وسیله گر همه باشد دعا نمی خواهم سرای عاریتی قابل نشستن نیست از آن بخاطر احباب جا نمی خواهم شکستگانرا پامال ساختن کفر است بکنج خلوت غم بوریا نمی خواهم جنان زدست تهی خوشدلم بهمت فقر که پیر گشتم و در کف عصا نمی خواهم گدا بغیرت من نیست در دیار طلب هر آن مراد که گردد روا نمی خواهم ز روزگار دو حاجت امید نتوان داشت اگر بمرگ رسیدم ترا نمی خواهم بتان ز صحبت هم می کنند کسب غرور ترا بآینه هم آشنا نمی خواهم چنان براه طلب همتم بلند بود که از سراب جز آب بقا نمی خواهم کلیم از سفر آوارگی چو مطلب شد جریده می روم و رهنما نمی خواهم کلیم کاشانی