کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۸۳: خوش آنزمان که عتاب بهانه ساز نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش آنزمان که عتاب بهانه ساز نبود زبان تیغ جفا اینقدر دراز نبود بروی طوفان روزیکه دیده وا کردم بروی دریا چشم حباب باز نبود بلند و پست جهان با هم است پس زچه رو نشیب بخت مرا طالع از فراز نبود نشسته ایم بخاک سیه ز طبع بلند سزای آنکه طبیعت زمانه ساز نبود گهر خزف بود آنجا که گوهری نبود هنر غریب شد آنجا که امتیاز نبود مگیر سهل اگر درد عشق یکروز است کدام روز تب شمع جانگداز نبود دمیکه تخته مشق جراحتش بودم هنوز آن مژه شوخ تیغ باز نبود شکایتی که دل از زلف تابدار تو داشت کم از شکایت شمع از شب دراز نبود کلیم نسبت شمع ار بشعله چسبان شد بتنگ درزی ربط نیاز و ناز نبود کلیم کاشانی