کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۶۷: وصلت غبار غم ز دل ما نمی برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وصلت غبار غم ز دل ما نمی برد می صیقلست و زنگ ز مینا نمی برد سرگشتگی بچرخ مرا تا نیاورد نک گردباد راه بصحرا نمی برد آخر زدست شوخی طفلان گریختیم جائیکه اشک پی بسر ما نمی برد شهرت بهر چه یار شد آفت باو رسید رشکی دلم بعزلت عنقا نمی برد زینسانکه از وطن همه طبعی رمیده است صورت عجب که رخت زدیبا نمی برد ایمن نمی شود ز شبیخون گریه ام سیلاب تا پناه بدریا نمی برد بهر عصای راه عدم ناتوان عشق جز آرزوی آن قد و بالا نمی برد مکتوب را زدرد دل از بس گران کنم گر سیل نامه بر شود آنرا نمی برد قانون گردباد بود روزگار را جز خار و خس زمانه ببالا نمی برد هرگز کلیم آرزوی کام هم نکرد ناموس فقر را ز تمنا نمی برد کلیم کاشانی