کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۶۱: کجاست بخت که تنگش کسی ببر گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کجاست بخت که تنگش کسی ببر گیرد نگین لعل لبش نقش بوسه بر گیرد چنین که صحبت من با زمانه در نگرفت عجب که بر سر خاکم چراغ در گیرد بغیر اشک کسی حال دل نمی داند همیشه طفل ز دیوانگان خبر گیرد همای تربیت عشق جانور کندش اگرچه بیضه فولاد زیر پر گیرد نه آن دهان بشکایت گشاده زخم ستم که سعی بخیه لبش را بیکدگر گیرد من آن نیم که کند یار اجتناب از من همیشه صحبت آتش بشمع در گیرد بنای خانه آسودگی کلیم نهاد کزین خرابه همین خشت زیر سر گیرد کلیم کاشانی