کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۵۷: ابر سرمایه گر از چشم تر ما ببرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ابر سرمایه گر از چشم تر ما ببرد لوث آلودگی از دامن دنیا ببرد طالع دون چو قوی گشت حریفش نشویم گو هما سایه دولت ز سر ما ببرد تیغ بیداد تو چون کشور دل بگشاید ناوکت مژده این فتح باعضا ببرد خانه صبر و خرد رفتی و بس نیست که باز مژه ات نقب بگنجینه دلها ببرد چشم مست تو حریفیست که گر یابد دست عکس را از دل آئینه به یغما ببرد قدر کالای مرا سیل نکو می داند که اگر نیک و گر بد همه یکجا ببرد کم مبین خاری ما را که باین بیقدری سیل از خار و خسم تحفه بدریا ببرد روغن از مغز قلم می کشد اندیشه من کز دماغ خردم خشکی سودا ببرد خاک بادا بسر طاقت و صبر تو کلیم دردسر چند کسی پیش مسیحا ببرد کلیم کاشانی