کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۵۰: ببزمت شب خوش آن عاشق که سرگرم فغان افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ببزمت شب خوش آن عاشق که سرگرم فغان افتد شود چون صبح روشن راست چون شمع از زبان افتد چمن از بسکه تاریکست بی شمع جمال او فروزم گر چراغ ناله مرغ از آشیان افتد بخلوت هم نقاب از چهره هرگز برنیندازد مبادا شمع را زین بیشتر آتش بجان افتد قبول عشق اگر داری طمع، از خرمی بگذر که گل چون بشکفد اینجا زچشم باغبان افتد اگر بر هم خورد عالم همان بر جای خود باشم نخواهد بردنش گر سایه در آب روان افتد بسوز سینه پرناوکم گاهی نگاهی کن تماشا دارد آن آتش که اندر نیستان افتد کلیم از چشم یار افکند این بخت سیه ما را الهی کوکب بختم ز بام آسمان افتد کلیم کاشانی