کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۴۸: بیا که دل ز تو غیر از جفا نمی خواهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که دل ز تو غیر از جفا نمی خواهد سپند از آتش مهر و وفا نمی خواهد چو من ببرم در آیم برای جا دادن تو برمخیز که پروانه جا نمی خواهد بدام حادثه افتاده را ز عقل چه سود فتاد کور چو در چه عصا نمی خواهد عجب که جوهر من رنگ عجز برتابد زبان تیغ امان از بلا نمی خواهد فسردگی را بازار آنچنان گرمست که کاه روی دل از کهربا نمی خواهد کرم ز بخل به، اما بخیل به ز کریم بخیل هرگز کس را گدا نمی خواهد قبول عام ازین بیشتر نمی باشد که استخوان مرا هم هما نمی خواهد کلیم سوخته عریان بیسروپائی است بسان شمع کلاه و قبا نمی خواهد کلیم کاشانی