کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۴۵: عاشق آنست که چون داغ تمنا سوزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشق آنست که چون داغ تمنا سوزد همچو خورشید بیک داغ سراپا سوزد شعله اش سرو شود، فاخته گردد شررش هر که در آرزوی آن قد رعنا سوزد خبر از گرمی این راه قدم کاه بود سالکی را که سر از آبله ما سوزد دل زتر دامنی نفس شود ز اهل جحیم روش هیزم تر نیست که تنها سوزد نتواند چو گذشت از سر یکقطره چه سود که بلب تشنگی ما دل دریا سوزد بسکه پست است و زبون جای تعجب نبود کرم شب تاب اگر اخگر ما را سوزد گاه در جامه فانوس هم آتش گیرد عجبی نیست اگر شیشه زصهبا سوزد هیزم گلخن حسن تو هم آن دل نشود که مدام از غم ناکامی دنیا سوزد کرم ایزدیش باز نسوزد در حشر اگر امروز کلیم از غم فردا سوزد کلیم کاشانی