کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۳۲: زیوری از داغ مرد عشق را بهتر نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زیوری از داغ مرد عشق را بهتر نبود کعبه دل را به از وی حلقه ای بر در نبود فیض بخشی سربلندی آورد بنگر که شمع تا دم آخر سرش بی زیور افسر نبود با همه حیرانی و سرگشتگی از جذب شوق رفته ام راهی که خضرش نیز بی رهبر نبود بعد مردن خاکم از آغوش خود بیرون فکند مهربانی هیچگه در طبع این مادر نبود در دیار عشقبازی روی سامان کس ندید سکه در این ملک هرگز روشناس زر نبود جلوه گاه حسن خواهد اینهمه پرهیز چیست رخ مپوش از دیده ما باده بی ساغر نبود نیک و بد یکسان بود در پیش طبع ما کلیم هیچ عکس آئینه را از دیگری بهتر نبود کلیم کاشانی