سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۵۲۵: اگر مانند رخسارت گلی در بوستانستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر مانند رخسارت گلی در بوستانستی زمین را از کمالیت شرف بر آسمانستی چو سرو بوستانستی وجود مجلس آرایت اگر در بوستان سروی سخنگوی و روانستی نگارین روی و شیرین خوی و عنبربوی و سیمین تن چه خوش بودی در آغوشم اگر یارای آنستی تو گویی در همه عمرم میسر گردد این دولت که کام از عمر برگیرم و گر خود یک زمانستی جز این عیبت نمی دانم که بدعهدی و سنگین دل دلارامی بدین خوبی دریغ ار مهربانستی شکر در کام من تلخ است بی دیدار شیرینش و گر حلوا بدان ماند که زهرش در میانستی دمی در صحبت یاری ملک خوی پری پیکر گر امید بقا باشد بهشت جاودانستی نه تا جان در جسد باشد وفاداری کنم با او که تا تن در لحد باشد و گر خود استخوانستی چنین گویند سعدی را که دردی هست پنهانی خبر در مغرب و مشرق نبودی گر نهانستی هر آن دل را که پنهانی قرینی هست روحانی به خلوتخانه ای ماند که در در بوستانستی سعدی شیرازی