کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۹۹: مرنج از کس که هر محنت که آید زآسمان آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرنج از کس که هر محنت که آید زآسمان آید همه تیر حوادث از کمان کهکشان آید بلا هم پا بیفشارد چو جان سختانه پیش آید که پیکان بر نیاید زود چون بر استخوان آید ز دل تا لب ره گفتار را از گریه می بندم که می ترسم حدیث عشقت از لب بر زبان آید چراغ از حرف رخسار تو افروزند در مجلس حدیث زلف شبرنگ تو هر جا در میان آید نخواهد سوخت عالم ز آتش پیکان او آخر چه خواهد شد اگر تیر مرادی بر نشان آید در آن گلزار می نالم که اشک عندلیبانش اگر شبنم شود بر خاطر گلبن گران آید سراپایم ز دردت آنچنان لبریز شیون شد که از مضراب مژگان تارا شکم در فغان آید دماغ عالمی از بوی زلف او چنان پر شد که در صحن چمن خون از دماغ ارغوان آید کلیم از حرف تیغ او جراحت آب بردارد زبس هر زخم ها را آب حسرت در دهان آید کلیم کاشانی