کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۸۶: زخمهای شانه از زلفت فراهم می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زخمهای شانه از زلفت فراهم می شود بخت اگر یاری نماید مشک مرهم می شود عیش اگر هم رو دهد بی تلخی اندوه نیست همچو نوروزی که واقع در محرم می شود قتل ما هر گاه باشد می توان، تعجیل چیست کشتن شمع حیات ما بیکدم می شود تا چه آرد بر سر بال کبوتر نامه ام خامه ام هر دم زبار درد دل خم می شود هست با خونین دلانم الفتی کز بعد مرگ خاک من بر زخم اگر پاشند مرهم می شود بسکه شادابست گلشن از سرشک عندلیب آتش ار بر روی گل ریزند شبنم می شود در دیار ما مصیبت دوستی عامست، عام کز چراغی مرده در یک شهر ماتم می شود همچو محجوبی که در شهر غریب آمد درون خواب در چشمم بمردم آشنا کم می شود تا کلیم از آدمیت لاف زد بیغم نبود غم بود تخمی که سبز از خاک آدم می شود کلیم کاشانی