سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۵۲۱: سل المصانع رکبا تهیم فی الفلوات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سَلِ المَصانعَ رَکباً تَهیمُ فی الفَلَواتِ تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی شبم به روی تو روز است و دیده ها به تو روشن و اِن هَجَرتَ سَواءٌ عَشیَّتی و غَداتی اگر چه دیر بماندم امید برنگرفتم مضی الزَمانُ و قلبی یقولُ اَنَّکَ آتی من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم اگر گلی به حقیقت عجین آب حیاتی شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد و قَد تُفَتَّشُ عَینُ الحیوةِ فی الظُّلُماتِ فَکَم تُمَرِّرُ عَیشی و أنتَ حاملُ شهدٍ جواب تلخ بدیع است از آن دهان نباتی نه پنج روزهٔ عمر است عشق روی تو ما را وَجَدتَ رائِحَةَ الوُدِّ اِن شَمَمتَ رُفاتی وَصَفتُ کُلَّ مَلیحٍ کما یُحبُّ و یُرضی محامد تو چه گویم که ماورای صفاتی اخافُ مِنکَ و اَرجوا و اَستَغیثُ و اَدنو که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی ز چشم دوست فتادم به کامهٔ دل دشمن اَحبَّتی هَجَرونی کَما تَشاءُ عُداتی فراقنامهٔ سعدی عجب که در تو نگیرد و اِن شَکَوتُ اِلی الطَّیرِ نُحنَ فی الوُکَناتِ سعدی شیرازی