سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۵۲۰: که دست تشنه میگیرد به آبی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که دست تشنه می گیرد به آبی خداوندان فضل آخر ثوابی توقع دارم از شیرین زبانت اگر تلخ است و گر شیرین جوابی تو خود نایی و گر آیی بر من بدان ماند که گنجی در خرابی به چشمانت که گر زهرم فرستی چنان نوشم که شیرینتر شرابی اگر سروی به بالای تو باشد نباشد بر سر سرو آفتابی پری روی از نظر غایب نگردد اگر صد بار بربندد نقابی بدان تا یک نفس رویت ببینم شب و روز آرزومندم به خوابی امیدم هست اگر عطشان نمیرد که باز آید به جوی رفته آبی هلاک خویشتن می خواهد آن مور که خواهد پنجه کردن با عقابی شبی دانم که در زندان هجران سحرگاهم به گوش آید خطابی که سعدی چون فراق ما کشیدی نخواهی دید در دوزخ عذابی سعدی شیرازی