کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۶۳: آن گرم خو بسوز دل ما رسیده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن گرم خو بسوز دل ما رسیده بود خوناب این کباب بر آتش چکیده بود در گلستان بیاد دهان تو غنچه را امسال باغبان همه نشکفته چیده بود همچون چراغ روز براه تو سوختیم لخت جگر که انجمن افروز دیده بود بیروی تو ز دیدن گل چشم حیرتم افکارتر ز گوش نصیحت شنیده بود چون گوهرم بسوی وطن بازگشت نیست این مرغ از آشیان به چه طالع بریده بود ایدل ز سخت گیری صیاد ما مپرس آنرا که بست رشته بپا پا بریده بود می خواست جای خار دگر واکند کلیم خار غم ترا اگر از پا کشیده بود کلیم کاشانی