کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۶۰: عاشق از حیرت درین وادی بجائی می رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشق از حیرت درین وادی بجائی می رسد تا نگردد راه گم کی رهنمائی می رسد خون خود بر گلرخان شهر قسمت می کنم هر که می آید بدست او حنائی می رسد رشک بر سنگ فلاخن برده سرگردانیم کو پس از سرگشتگی آخر بجائی می رسد گرچه سیلم برنمی دارد ز راه انتظار می روم از جا اگر آواز پائی می رسد با رخت افسانه گلشن زبس کوتاه شد نه زگل بوئی نه از بلبل نوائی می رسد وعده وصلت بدل گر می دهم بر من مخند هر که بیند خسته را گوید شفائی می رسد در سر کوی تغافل نیستم بیکس کلیم گر بفریادم نگاه آشنائی می رسد کلیم کاشانی