کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۴۸: داغ اگر بر روی همچون برگ گل جا می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
داغ اگر بر روی همچون برگ گل جا می کند زخم خون گر مست در دل جای خود وا می کند گر گدایم کاسه دریوزه چشمم پرست هرچه باید غم زخاک و خون در آنجا می کند تن بعریانی نخواهد داد مجنون غمت داغ بر سر می نهد زنجیر در پا می کند دردمندت را تب هجران دمی مهلت نداد شعله خود با شمع تا یکشب مدارا می کند تیغت اول عضوها را می کند از هم جدا بعد از آن زخم ترا قسمت بر اعضا می کند ناوکش در کوچه های زخم چندین خانه ساخت شوخ بی پروای ما تعمیر دلها می کند دست گلچین قضا تا کی بخاکم افکند چون گل شمعم نه بوید نه تماشا می کند طفل بدخو را کنار دایه هم تسکین نداد اشک در دامن کلیم آهنگ صحرا می کند کلیم کاشانی