کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۳۴: دل که چندین آه از جان می کشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل که چندین آه از جان می کشد نقش آن زلف پریشان می کشد دیده ام پست و بلند روزگار دل بآن چاه زنخدان می کشد شیشه ناموس را خوش جذبه ایست سنگ را از دست طفلان می کشد تا تواند بر سر من خاک بیخت بخت دست از آب حیوان می کشد مور خط لعل لبت را خوش گرفت خاتم از دست سلیمان می کشد تیغ بیداد تو هر جا شد علم شعله هم سر در گریبان می کشد اشک رسوا کرد ما را ورنه دل ناله را از سینه پنهان می کشد کاش بگذارد گریبان مرا یار از دستم چو دامان می کشد مزرع امید دل آبی نخورد انتظار تیرباران می کشد در کشاکش تا بکی باشم کلیم دل بدرد و جان بدرمان می کشد کلیم کاشانی