کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۲۸: دست از ساغر امید کشیدن دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دست از ساغر امید کشیدن دارد لب پیمانه خالی چه مکیدن دارد تا کی از غیرت او بر سر آتش باشم ای حریفان پر پروانه بریدن دارد سخنم می شنود با همه بی پروائی حرف بیربط ز دیوانه شنیدن دارد پستی بخت بلندم ز سپهر دونست زیر سقفی که نگونست خمیدن دارد دل بخون تا نطپید اشک قراری نگرفت از پی طایر بسمل چه دویدن دارد عاقبت زاهد سر در قدح باده نهاد بسکه عادت بدهن آب کشیدن دارد کارم از ضعف چنان شد که زجا می پردم دیده هر گاه که آهنگ پریدن دارد پر گر از ناوک بیداد بود عاریه کن در ره عشق بپروانه رسیدن دارد رایگان منت آزار هم از چرخ مکش نمک زخم ازین سفله خریدن دارد می برد آینه همراه بکوی تو کلیم که چنان می رود از راه که دیدن دارد کلیم کاشانی