کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۲۶: چون وقت شد که کشت امیدم برآورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون وقت شد که کشت امیدم برآورد از خوشه برق حادثه ای سر برآورد صد گونه انقلاب درین بحر اگر رسد خس را نمی برد که گهر سر برآورد صد گلبن امید من از ریشه کند چرخ وز پای من نکرد که خاری برآورد شد پیر زال دهر و ز زادن نمی فتد این فتنه زای چند ز بد بدتر آورد سربازی آن حریف تواند که همچو شمع تا سر بباد داد سر دیگر آورد در آب و خاک زاهد دل مرده فیض نیست آب و گل وجود گر از کوثر آورد در خانه دل ار نگرفتست آتشی بیهوده چون پناه بچشم تر آورد از دستگیر امید بریدم چو آن نهال کش باغبان ز بی بری از پا در آورد گر می رود کلیم بمیخانه عیب نیست آئینه ضمیر بروشنگر آورد کلیم کاشانی