کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۲۲: گر شبی دیده خونفشان نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر شبی دیده خونفشان نبود آب در جوی کهکشان نبود از دل ما نرفت آبله ها ریگ صحرای غم روان نبود هر کسی سالک ره دل نیست راه دل راه کاروان نبود تا سحر آرزو ببر دارد کمری را که در میان نبود تا زبان بسته ایم می فهمیم سخنی را که بر زبان نبود پس زانوی فکر مملکتی است که در اقلیم این جهان نبود طبق رزق صاحبان سخن زیر سرپوش آسمان نبود غیر حرف سبک نمی شنوم وای بر گوشم ار گران نبود روزیم همچو دام ماهی نیست لقمه ای کش صد استخوان نبود در گلستان دهر غیرکلیم بلبل موسم خزان نبود بحر این شعر تنگ می دانست جای غواص اندر آن نبود خویشتن را سبک زبحر خفیف نکنم طرح گر گران نبود کلیم کاشانی