کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۱۴: بحال بد دل از چشم تر افتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بحال بد دل از چشم تر افتاد سیه گردد چو در آب اخگر افتاد تو گر با این لب شیرین بخندی بشیر صبح خواهد شکر افتاد چه خواری کز وفاداری ندیدم کنم صد شکر کز عالم بر افتاد هنر کم ورز گیتی باغبانیست که خواهان نهال بی بر افتاد ز کوکب جز سیه روزی ندیدم خوشا بختی که او بی اختر افتاد گزیدم بند بند نیشکر را سرانگشت ندامت خوشتر افتاد حدیث عقل و عشق از من چه پرسی چراغی بود با صر صر در افتاد چه چسبانست با دل صحبت عشق بدست طفل، مرغ بی پر افتاد کلیم آخر ز بیداد که نالیم بکشت ما گذار لشکر افتاد کلیم کاشانی