کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۱۰: کند گر آرزوی دیدنت آئینه جا دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کند گر آرزوی دیدنت آئینه جا دارد که از خورشید رویت در برابر رونما دارد ندارد بزم میخواران بغیر از ما تنگ ظرفی صراحی بر رخ هر کس که می خندد بما دارد نویسم نامه و از بسکه خون می گریم از هجرت تو گوئی کاغذ مکتوب من رنگ حنا دارد نشد بیروی او چشم سفید از توتیا روشن نبیند بهره ای هرچند کاغذ توتیا دارد زهم ربط نیاز و ناز را نتوان گسست آری کشش باقی بود تا کاه رنگ کهربا دارد چو سرگردان شوی از بهر روزی پا بدامان کش کز آب و دانه این سرگشتگی را آسیا دارد زکویت چون کلیم آمد چو مستان هر قدم افتد نبیند پیش پا بیچاره چون رو بر قفا دارد کلیم کاشانی