کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۰۱: اسیر عشقم و هر کس مرا غلام کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اسیر عشقم و هر کس مرا غلام کند بگوش حلقه ام از حلقه های دام کند چه بخت بی اثرست این که جزو ناری من دمیکه شعله کشد کار پخته خام کند چرا نگرید بلبل که بیوفائی دهر امان نداد که گل خنده را تمام کند باسم و رسم چه مردانه پشت پا زده ام نگین بدستم پهلو تهی ز نام کند هر آنکه سر ز گریبان چو نال برون کرد بطاق ابروی شمشیر او سلام کند اگر جدا ز تو می را حلال می دانم خدا بتیغ تو خون مرا حرام کند ندیده ایم بجز جان مانده بر لب خویش مسافریکه در اول قدم مقام کند خوش آنکه نام تو موزون نهد بنسبت شعر کلیم شاه جهان ترا غلام کند کلیم کاشانی