کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۸۸: به بی تکلفی آن عارفی که خو دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به بی تکلفی آن عارفی که خو دارد نظر به بندد از آن گل که رنگ و بو دارد ببین بجذبه نسبت که خامه دو زبان همیشه الفت با صفحه دورو دارد کسیکه بنده عشقست بی نشان نبود ز موج گریه خود طوق در گلو دارد دلم ز تیغ تو چون شانه شد تمام انگشت حساب حلقه آن زلف مو بمو دارد براه یک جهتی سالکی که روی نهد نه بیند آینه را زانکه پشت و رو دارد قسم بذوق محبت که دشمنی فرضست علاج سینه کن ار کینه ای عدو دارد ز روسفیدی میخوارگان دهد خبری گلی که در چمن خرمی کدو دارد بمحفل غم و شادی بود عزیز چو شمع جگر گدازی کز گریه آبرو دارد زبان هر مژه چشم نکته پردازش کلیم با من صد قسم گفتگو دارد کلیم کاشانی