کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۶۰: در کلبه ما تا بکمر موج شرابست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در کلبه ما تا بکمر موج شرابست تا ساغر تبخاله ما پر می نابست چشمت لب ما غمزدگان را ز فغان بست خاموش نشینیم که بیمار بخوابست بیتابی پروانه بر او چه نماید آن شعله که خورشید ازو در تب و تابست در گریه ندانم که چرا می روم از خود بیهوشیم از چیست چو در ساغرم آبست یک گل بهواداری گلشن بکفم نیست از تربیت باغ چه در دست سحابست ویرانه من پرتو خورشید ندیدست هرچند که این خانه زبنیاد خرابست در سربسر ملک وی از گریه خلل نیست تا ساقی ما پادشه عالم آبست امید درین ره بدل سوخته دارم پرواز من از بال و پر مرغ کبابست می رنجم ازو، رنجش دیوانه ز طفلان پروای که دارد گله ام در چه حسابست آن شعله که در جان کلیم آتش کین زد بر بوالهوسان هر شررش قطره آبست کلیم کاشانی