کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۵۷: آن صید پیشه فکر مدارا نکرده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن صید پیشه فکر مدارا نکرده است گر سربریده رشته ز پا وانکرده است امروز در بهشتی اگر بی تعلقی هرگز کریم وعده بفردا نکرده است از روزگار خاک گل و آدمست و بس خاکی که عشق او به سر ما نکرده است تا راه برده است خرابی بخانه ام یک سیل رو بجانب دریا نکرده است زاهد که برنداشته دست از عصای شید دارد گمان که تکیه بدنیا نکرده است عقل این ملایمت که برین سرکشان کند در هیچ دور پنبه به مینا نکرده است عقل این ملایمت که برین سرکشان کند در هیچ دور پنبه به مینا نکرده است بی برگی نهال محبت به بین که دل از نخل آه سایه تمنا نکرده است سالک اگر بکوی تعلق در آمده چون تیر خانه ساخته و جا نکرده است دل برده از کلیم و بود زلف او برو دزدیکه شحنه او را پیدا نکرده است کلیم کاشانی