کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۵۳: سیل در اقلیم ما پیرایه بند خانه است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سیل در اقلیم ما پیرایه بند خانه است رخنه مانند قفس آرایش کاشانه است کام دنیا را برای اهل دنیا واگذار جغد را ارزانی آن گنجی که در ویرانه است بر در و بالم دلم غم بر سر هم ریخته است میهمان در خانه ام دایم زیاد از خانه است قابل چندین شکایت نیست وضع روزگار آنچه دارد تلخ و شیرین جمله یک پیمانه است صرفه را دیوانه ها دارند در امر معاش بوریا گه فرش و گاهی جامه دیوانه است رشک بردن لازم عشقست بر هر کس که هست هر که در بزمست بار خاطر پروانه است خوشه شمع است بار کشته امید ما آب و رنگی دارد اما خوشه بیدانه است مرهم زخم جفای چند کس خواهد شدن طره او را یکی از سینه چاکان شانه است اختیار حل و عقد زلف او دارد دلم خانه زنجیر را دیوانه صاحبخانه است می رمم از هر که باشد آشنای من کلیم آشنای معنی بکرم که آن بیگانه است کلیم کاشانی