کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۴۴: دیده چشم می پرستی دیده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده چشم می پرستی دیده است اشکم از مستی بسر غلطیده است دل بر او رفت اینجا جا نبود سینه تنگ و آرزو بالیده است زلف در گوش تو شرح حال ما گفته است اما بهم پیچیده است بسکه می بیند ز ما دیوانگی دیده داغ جنون ترسیده است روزگار اندر کمین بخت ماست دزد دایم در پی خوابیده است غمزه اش در بند دارد خنده را زاب لب شیرین شکر دزدیده است خویش و قومی نیست تا رسوا شویم عیب ما را بیکسی پوشیده است کارم از غم رونقی دارد کلیم دست بر سر آستین بر دیده است کلیم کاشانی