کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۴۰: منم که داغ بلا گلشنی بنام منست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منم که داغ بلا گلشنی بنام منست گل شکفته من حلقه های دام منست چنان نمک که توان بست خون ناحق از آن ملاحتی است که با سرو خوشخرام منست قلم نمی شکند، نامه ات نمی سوزد زبان کلک تو بیزار چون زنام منست مرا بدام حوادث، زحرص دانه کشید کدام دانه بغیر از گره بدام منست چنان بحوصله ممتازم از قدح نوشان که درد ته خم افلاک وقف جام منست غرض زاشک فشانی گهر فروشی نیست که گریه در غم او ورد صبح و شام منست چو نیست بهره ام از کام دل، همان گیرم که هر چه صید مرادست جمله رام منست همیشه سلسله زلف تست در خاطر که با کمال جنون ربط با کلام منست کدورت من از ابنای دهر نیست، کلیم تمام کلفتم از بخت ناتمام منست کلیم کاشانی