کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۳۸: نام ترا شنیدن، چون آرزوی جانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نام ترا شنیدن، چون آرزوی جانست بر لب مقام دارد، چون درد لب همانست یک مرغ فارغ البال، در این چمن ندیدم در دام اگر نباشد، در بند آشیانست شوخ الف قدمن، هر گه کمان کشیدی پنداشتم خدنگی، در خانه کمانست دل شد هزار پاره، نالد هزار دستان این خود ز قصه عشق، آغاز داستانست در باغ آفرینش، ما بخت شعله داریم از چارفصل ما را، قسمت همین خزانست از دست و پا زدن ها، کاری نمی گشاید پا بر نیاید از گل، دستم بسر همانست آهی که بی سر شکست، از دل بلب نیاید هر جا که باشد این گرد، همراه کاروانست گر در بلای غربت، آواره وطن را چیزی به از وطن هست، مکتوب دوستانت غم را کلیم شادی، از بخت خفته ماست پیوسته دزد خوشدل، از خواب پاسبانت کلیم کاشانی