کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۳۶: چو ساخت چشم تو کارم، نهفته دیدن چیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو ساخت چشم تو کارم، نهفته دیدن چیست بر آتشی که به نی درگرفت دامن چیست اگر نه صبح سیه بخت کار شام کند سیاه روزی ما زان بیاض گردن چیست دلا تو چشم مرا کرده ای ز گریه سفید زآه سرمه کشیدن بچشم روزن چیست نباشد ار دل صیاد داغدار از من بریده چون پر و بالم قفس ز آهن چیست نبرد بهره بر هر که جمع شد نعمت که باغبان نشناسد که سیر گلشن چیست زمرگ اینهمه اطفال آرزو، هرگز دلم نسوخت که دانم طریق شیون چیست چه غم اگر نشناسی حق وفای مرا که هیچ بت نشناسد حق برهمن چیست بخرمن ار بودت کار دل ز کشت امید چو عمر باد بود، باد را از خرمن چیست شناسد آنکه بپوشد برهنه پائی را که نفع آبله های فراخ دامن چیست دلت کلیم چه دارد، غبار شکوه ز دوست دگر بر آینه ات زنگ کین دشمن چیست کلیم کاشانی