کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۲۴: ایدل دویدن از پی آن بیوفا بسست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایدل دویدن از پی آن بیوفا بسست گر تو هنوز سیر نگشتی مرا بسست خواهی بدیده تا یکی آن خاکپا کشید ای ساده لوح کور شدی توتیا بسست فیض دم مسیح بدل مردگان گذار آمد طبیب مرگ تلاش دوا بسست ایدل ز موج اشک سیاهی مبر ز چشم صیقل مزن که آینه ام بی جلا بسست منت ز خضر با همه کوری نمی کشم در کف ز استقامت طبعم عصا بسست مژگان چون هست چشم تو، ما را چه می کند دارد هزار عاشق رو بر قفا بسست زین بیشتر تلاش جدائی مکن کلیم در قرب ناتوان نشدی این ترا بسست کلیم کاشانی