کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۲۰: بکامی خواهش ما مبتلا نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بکامی خواهش ما مبتلا نیست چو ماهی دانه ای در دام ها نیست بچشم خاکپای دوست حیفست که کاغذ قدردان توتیا نیست بدست ما نیفتد دامن عیش کف شانه سزاوار حنا نیست دل آگاه می باید، وگرنه گدا یک لحظه بی نام خدا نیست بزور گریه خون را آب کردم بریز اکنون که رنگیش از بها نیست درین محنت سرای تنگ عرصه از آن ننشست نقش ما، که جائیست خریدار گران جانی ما هست که آهن نیز بی آهن ربا نیست سر کاهیده ام از بار سودا چو موی کاسه از زانو جدا نیست شب آدینه گر مهتاب باشد کلیم از می گذشتن کار ما نیست کلیم کاشانی