کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۰۸: گنج دردش که بجز ناله نگهبانش نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گنج دردش که بجز ناله نگهبانش نیست مخزنی بهتر ازین سینه ویرانش نیست چون زند فال تماشای گلستان رخش دیده ما که بجز خواب پریشانش نیست چون رعیت که سر از حاکم ظالم پیچد مژه برگشته ازو باز بفرمانش نیست بسکه در محفل غم صدر نشینند همه زخم را جای به پهلوی اسیرانش نیست هر که سیر چمن خاطر ناشادم کرد لاله سان غیر گل داغ بدامانش نیست دیده آنروز که شد اشک فشان دانستم کاین تنک زورق من طاقت طوفانش نیست عمرها شد که در اقلیم غم و درد کلیم پادشاهیست، ولی ناله بفرمانش نیست کلیم کاشانی