کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۰۴: روزی طلب مکن تو چه دانی که آن کجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزی طلب مکن تو چه دانی که آن کجاست تیر از چه افکنی چو ندانی نشان کجاست در کوی دوست باش و مفید بجا مشو پروانه را بباغ جهان آشیان کجاست مسند نشین بزم جهان بی تکلیفست کاگه نشد که صدر کدام آستان کجاست صد بار دل ز همرهی زلف تا کمر رفت و نشان نیافت که موی میان کجاست هر کس بحرف و صورت گرفت از تو کام خویش ای روزگار قسمت این بیزبان کجاست صیاد آرزو بهوای تو پیر شد ای طایر مراد ترا آشیان کجاست هرکس شناخت قدر مرا، قیمتم شکست گوهرشناس بیغرضی در جهان کجاست امشب که یار مست بود در برت، کلیم لب بر لبش گذار و ببین آن دهان کجاست کلیم کاشانی