کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۰۲: تمام کاهش تن جمله آفت جانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تمام کاهش تن جمله آفت جانست مگوی عشق که این آتش و نیستانست براه عشق که پائی نمی رسد بزمین غمی که هست ز محرومی مغیلانست بکن لباس تعلق که خار وادی قرب گرفته دامن دیوانه ایکه عریانست ز سود راه فنا قطره می شود دریا حباب دشمن سر بهر جمع سامانست رواج شور جنون کو که بینمک شد شهر درین دو روز که دیوانه در بیابانست ز انقلاب زمان در پناه جهل گریز که آنچه مانده بیک حال عیش نادانست فروغ عارضت از حلقه های زلف سیاه چو روشنائی ایمان بکافر ستانست بترک سر نتوانم ز سرنوشت برید وگرنه چون قلم از سر گذشتن آسانست ملایمت کن اگر طاقت جدل تنگست کلیم چربی کاغذ علاج بارانست کلیم کاشانی