کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۹۰: صبح شکفتگی ز شفق کم بهاترست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح شکفتگی ز شفق کم بهاترست خو کن بگریه، خنده ز گل بیوفاترست رسم رهش ز همت اهل جهان مخواه طفلند و دستشان بدهن آشناترست ما اجر از عبادت ناکرده می بریم هر طاعتی که فوت شود بیریاترست در باغ دهر از خنکی های روزگار هر جا سموم بیش وزد خوش هواترست بر ساز بخت تار کشیدست عنکبوت طنبور ما ز دست تهی بینواترست لخت جگر بکوی تو نگرفت قدر اشک آتش ز آب در همه جا کم بهاترست دیدم کلیم، فقر غنی، کلبه فقیر ویرانه جنون ز همه دلگشاترست کلیم کاشانی