کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۸۲: از من غبار بسکه بدلها نشسته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از من غبار بسکه بدلها نشسته است بر روی عکس من در آئینه بسته است اندیشه ای زتیر و کمان شکسته نیست زآهم نترسد آنکه دلم را شکسته است خوار است آنکه تا همه جا همرهی کند نقش قدم بخاک ازین رو نشسته است روشندلان فریفته رنگ و بو نیند آئینه دل بهیچ جمالی نبسته است وحشی طبیعتم، گنه از جانب منست نامم اگر ز خاطر احباب جسته است بر توسن اراده خود کس سوار نیست در دست اختیار عنان گسسته است کار کلیم بسکه ز عشقت بجان رسید ناصح بآب دیده ازو دست شسته است کلیم کاشانی