کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۸۰: دل که چون نرگس مستت بشراب افتادست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل که چون نرگس مستت بشراب افتادست دفتر معرفت ماست در آب افتادست ما زآغاز و زانجام جهان بیخبریم اول و آخر این کهنه کتاب افتادست غمزه ات کار دلم ساخت بیک چشم زدن دامنی تا زدی آتش بکباب افتادست شکر چشم تو کند محتسب شهر کزو هر کجا میکده ای هست خراب افتادست شیشه از باده برنگیست که می پنداری دختر رز را آتش بنقاب افتادست از حریفان قمار تو نماندست کسی کار سر باختن اکنون بحباب افتادست بر رخ ساقی گلرنگ پریشانی زلف عکس موجیست که بر روی شراب افتادست دفتر حسن بهارست که در عهد تو شست برگ گل نیست که از باد در آب افتادست چشمه ساری شده است از نگه شادابش چشم گریان کلیم ار بسراب افتادست کلیم کاشانی