کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۷۳: زان سینه چه راحت که ره زخم بدر نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان سینه چه راحت که ره زخم بدر نیست بادی نخورد بر دل اگر خانه دو در نیست با این همه تنگی که نصیب دهن اوست داغم که چرا روزی ارباب هنر نیست چشمت غم آن زلف سیه روز ندارد از ماتم همسایه درین خانه خبر نیست از خضر مکش منت بیجا، بره عشق کز بحر ره قافله موج بدر نیست زان غمزه بدل می رسدم از ره دیده صد زخم که در پیش رهش سینه سپر نیست از چرخ چه مینالی اگر بخت نداری بی طالعی طفل ز تقصیر پدر نیست زین صرفه که در طینت ایام سرشتند در باغ جهان مایه اگر هست ثمر نیست گر بار به دوزخ نگشائیم چه سازیم ما را که مطاعی بجز از هیزم تر نیست در خاک وطن تخم مرادی نشود سبز بیهوده کلیم اینهمه سرگرم سفر نیست کلیم کاشانی