کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۶۳: ابر را دیدیم چون ما چشم گریانی نداشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ابر را دیدیم چون ما چشم گریانی نداشت برق هم کم مایه بود از شعله سامانی نداشت با مسیحا درد خود گفتیم پرسودی نکرد زانکه چون بیماری چشم تو درمانی نداشت سینه ما هیچگه بی ناوک جوری نبود این مصیبت خانه کم دیدم که مهمانی نداشت لذت رو بر قفا رفتن چه می داند که چیست هر که در دل حسرت برگشته مژگانی نداشت از در و دیوار می بارد بلا در راه عشق یک سرابم پیش ره نامد که طوفانی نداشت نامه ام را می بری قاصد زبانی هم بگو خانه شد فرسوده و این شکوه پایانی نداشت مایه حزنست هر بیتم زسوز دل کلیم هیچ محنت دیده چون من بیت احزانی نداشت کلیم کاشانی